بیتابیتا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

بیتای زندگی مامانی و بابایی

اتفاق تلخ و شیرین زندگی من

عزیزم از نوشتن این پست هم غمگینم و هم خوشحال...الان بعد از گدشت چند ماه که با تاخیر دارم برات مینویسم باز هم بغض سراغم اومده و چشمامو خیس کرده روز 16 تیر 1393 شمارو برای همیشه از شیر گرفتم..خیلی برام سخته نوشتن در مورد این موضوع..من خودم خیلی خیلی به شیر خوردنت وابسته بودم.صدای آهنگی که موقه شیر خوردن داشتی هنوز تو گوشمه.اون روزها میدونستم که دلتنگ این روزها خواهم شد.ولی خب بخاطر نی نی کوچولوی تو راهی مجبور بودیم هر دو با هم این روزهارو بگذرونیم عزیزم.وقتی موقع شیر خوردن دستتو روی قلبم میزاشتی بهترین حس دنیارو داشتم.وقتی ساعتی از شیر خوردنت میگذشت من قبل از تو حس نیاز بهم دست میداد... دختر عزیزم تو عاشقانه ترین اتفاق زندگی من و بابایی ...
7 آذر 1393

خبر خوب...

جوجوی من عاشقتمممممممممممم روز 93/3/12 فهمیدیم که خدای مهربون دوباره منو لایق مادر شدن دونسته و یه مهمون کوچولوی نازنازی مثل خودت تو راهه....خیلی خوشحالم.هم من و هم بابایی از اینکه یه همبازی برای شما میاد و میشه دوست کوچولوی شما.  با هم بازی میکنید و شیطنت میکنید... وای خدایااااااااااااااااااا شکرت بیتاجونم عاشقتمممممممممممممممممم ...
7 آذر 1393
1